..::هوالرفیق::..
امروز این جمله را در وضعیت (Status) یکی از دوستانم دیدم، برایم جالب بود و خودم هم آن را در وضعیتم قرار دادم. بعد دیدم کافی نیست و خواستم اینجا در موردش بنویسم...
..::هوالرفیق::..
امروز این جمله را در وضعیت (Status) یکی از دوستانم دیدم، برایم جالب بود و خودم هم آن را در وضعیتم قرار دادم. بعد دیدم کافی نیست و خواستم اینجا در موردش بنویسم...
..::هوالرفیق::..
یک زمانی بود که میخواستم زبانم خیلی قوی باشد، و یک موسیقیدان و نوازندهی خیلی خوب باشم، در درسها هم بهترین دورانِ خودم بشوم، همهی فیلمهای برتر دنیای سینما و تمام سریالهای محشری که وجود دارند را دیده باشم؛ در کنار اینها دوست داشتم بزرگترین...
..::هوالرفیق::..
در این لحظات همیشه رایحهای فضا را پر کرده است؛ باید فقط یک بار این بو را شنیده باشی تا بدانی چه میگویم؛ این بوی آشنا هم هیجان را در تو زنده میکند؛ و هم نگرانی را در تو بیدار میکند: «در این یک سالی که گذشت چه کار کردی؟» اصلا الان که فکرش را میکنم عجب بویی است؛ لامصب یک معجون کامل هست. آخَر تو را به فکر هم وا میدارد: «امروز چقدر بزرگ شدهای؟ به اندازهی همان یک سال؟ کمتر از آن؟ بیشتر...؟!»
البته فقط این رایحهی عجیب نیست که این لحظات را برایم خاص میکند...